بهترین حوزه در طراحی سایت : درآمد کدوم تخصص بیشتره؟
- آموزش طراحی سایت
- بروزرسانی شده در
وقتی میخوای یه شغل رو انتخاب کنی، باید خوب سبک سنگینش کنی. من خودم حدود ۱۵ سال پیش وارد دنیای طراحی سایت شدم، زمانی که هنوز همهچی سادهتر بود. اون موقع اگه میپرسیدن “چیکارهای؟” میگفتم “طراح سایتم” و همین یه نفر همه کارا رو انجام میداد، از طراحی و محتوا گرفته تا سئو و امنیت.
ولی دنیا کمکم تغییر کرد، تخصصی شد و طراحی سایت هم از این قاعده جدا نبود. حالا دیگه هر بخش از سایت یه آدم جدا میخواد. تو این مقاله میخوام از این مسیر برات بگم. اینکه شما توی کدوم بخشش میتونید حرفهای بشید که سود بیشتری براتون داشته باشه.
آنچه در این مقاله میخوانید
چی شد که همه چی تخصصی شد؟
داستان از اونجایی شروع شد که یواشیواش همه چی فنی و تخصصی شد. یعنی چند سال پیش، مثلاً ده، پونزده سال پیش، شما اگه یه مشکلی برای ماشینت پیش میاومد، میرفتی پیش یه مکانیک و خیلی ساده میگفتی: “داداش ماشینمو درست کن.” طرف هم بدون این که خیلی داستان درست کنه، میگفت خب مشکلش چیه؟ مثلاً میگفتی: “موتورش نشتی روغن داره.” بعد شروع میکرد از اول، سپر رو باز میکرد، رادیاتور رو درمیآورد، همه چیزو یکییکی باز میکرد تا برسه به همون جایی که احتمال میداد نشتی داره، ببینه دقیقاً مشکل از کجاست.
اما الان چی؟ همین هفتهی پیش دقیقاً همچین اتفاقی برای من افتاد. ماشین نشتی آب داشت. بردمش یه تعمیرگاه، طرف گفت: “اول باید ماشینو ببری صافکاری، سپرشو برات باز کنه. بعد ماشینو با سپر باز شده بیاری اینجا.” گفتم چشم. ماشینو بردیم صافکاری، سپر رو باز کرد. برگشتیم پیش مکانیک.
بعد گفت حالا باید اون درام زیر موتور رو باز کنیم. بازش کرد، گفت: “این قطعه رو باید بدی کارواش، بشورن، صفرشویی بشه، تمیز تمیز بیاریش که وقتی خواستیم موتور رو ببندیم، دوباره نصبش کنیم.” گفتیم باشه. رادیاتور رو هم باز کرد. دید نشتی داره. گفت: “این باید بره پیش یه رادیاتورساز. اون چک کنه ببینه قابل تعمیره یا نه. اگه بود که درستش کنه، اگه نبود، باید یه دونه نو بخری.” خلاصه بخوام برات بگم، برای یه نشتی سادهی آب توی رادیاتور، ماشینو بردیم پیش حداقل چهار نفر متخصص مختلف!
حالا مطمئنم چند سال دیگه، اگه همین مشکل پیش بیاد، باید حداقل ده نفر متخصص بیان تا این کار انجام بشه! یکی میاد فقط پولکیهای رادیاتور رو چک میکنه، یکی میاد مایع خنککننده رو عوض میکنه، یکی دیگه سیستم کولنت رو اسکن میکنه، یکی فقط تشخیص نشتی میده، یکی دیگه تایید نهایی میکنه و خلاصه یه تیم کامل لازمه برای کاری که قبلاً یه نفر بهتنهایی انجام میداد.
همه چی داره میره سمت تخصصی شدن. الان افراد دیگه دنبال این نیستن که همهفنحریف باشن. میرن سراغ یه تخصص خاص. شما مثلاً تو حوزه آموزش اینستاگرام قبلاً یه نفر بود که همه چیز رو آموزش میداد؛ از ساخت پیج گرفته تا تولید محتوا و تبلیغات. الان چی؟
الان یه نفر فقط تو بازاریابی اینستاگرام تخصص داره، یکی فقط استوری بلد کار کنه، یکی فقط میدونه پست خوب چجوری میذارن، یه نفر فقط توی ریلز تخصص داره، حتی داریم کسی که فقط برای پزشکها استوری طراحی میکنه!
همین موضوع رو اگه بیای تو حوزه طراحی سایت هم نگاه کنی، میبینی دقیقاً همینه. قبلاً یه نفر هم طراحی میکرد، هم توسعه، هم سئو، هم محتوا. اما الان چی؟ الان طراح رابط کاربری داریم، توسعهدهنده فرانتاند داریم، بکاند جداست، سئوکار جدا، متخصص تولید محتوا جدا. حتی برای رنگبندی و انتخاب فونت یه نفر جدا میاد نظر میده!
یعنی جهان داره به سمتی میره که دیگه کسی همهچیدان نباشه، بلکه هر کسی تو یه زمینه خاص استاد باشه و خب این هم مزایایی داره هم سختیهایی. ولی چیزی که مشخصه اینه که این روند تخصصی شدن، دیگه توقفپذیر نیست.
طراحی سایت و یه دنیا تخصص
وقتی وارد دنیای طراحی سایت میشی، تازه میفهمی این فقط یه عنوان کلیه و پشتش کلی نقش و تخصص مختلف خوابیده. ولی قبل از اینکه بخوای یکی از این شاخهها رو انتخاب کنی، باید یه چیز رو خوب بلد باشی، وردپرس. واقعاً هیچ راه میانبری نیست. فرقی نمیکنه آخرش بخوای طراح باشی، برنامهنویس باشی یا فقط ظاهر سایت برات مهم باشه، اول باید کار کردن با وردپرس رو یاد بگیری. بعدش تازه وقتشه که مسیرت رو انتخاب کنی.
UI Designer
یکی از اولین نقشهایی که توی این مسیر میشنوی، UI Designer هست. یعنی کسی که ظاهر سایت رو طراحی میکنه. توجه کن که فقط طراحی میکنه، یعنی اصلاً کاری به کدنویسی یا اجرا نداره. UI Designer میاد مشخص میکنه که مثلاً این دکمه چه رنگی باشه، فونتها چی باشن، فاصلهها چقدر باشه، عکسها کجا قرار بگیرن و… خلاصه همون چیزیه که کاربر میبینه.
کار UI Designer بیشتر از اون چیزی که بهنظر میاد مهمه. چون اگه یه سایت خوشگل و مرتب نباشه، حتی اگه کلی امکانات پشتش باشه، باز هم کاربرا خیلی راحت ازش میگذرن و میرن سراغ یه سایت دیگه. UI Designer باید هم سلیقهی خوبی داشته باشه، هم با اصول طراحی آشنا باشه. باید رنگشناسی بلد باشه، ترکیب رنگها رو بشناسه، بدونه فونتها چه حسی منتقل میکنن، و بدونه استفاده زیاد از رنگ و شکل میتونه باعث گیج شدن کاربر بشه.
خلاصه ترکیبی از هنر و علمه. یه UI خوب میتونه باعث بشه کاربر بیشتر تو سایت بمونه، راحتتر بچرخه و حس خوبی از سایت بگیره. اینه که نقش UI Designer فقط طراحی خوشگل نیست، طراحی کاربردیه. اما قبل از اینکه UI Designer بیاد و ظاهر سایتو طراحی کنه، یه نفر دیگه یه کار مهمتر انجام داده. اونم کسیه به اسم UX Designer یا همون طراح تجربه کاربری. UI چیست؟
UX Designer
کار این تخصص اینه که به تجربهی کاربر روی سایت فکر کنه. یعنی از دید یه بازدیدکننده نگاه کنه ببینه چی کجا باشه بهتر جواب میده. مثلاً مشخص میکنه کاربر وقتی وارد سایت میشه اول چی ببینه، دکمهی خرید کجا باشه که راحت پیداش کنه، منوها چطوری چیده بشن که گم نشه وسط کلی لینک و مطلب.
UX Designer با تحلیل رفتار کاربر و شناخت نیازهاش تصمیم میگیره ساختار کلی سایت چطور باشه. البته کاری به ظاهرش نداره، یعنی نمیگه این دکمه سبز باشه یا فونتش چی باشه، اون وظیفهی UI Designer هست. UX فقط میگه چی کجا باشه تا کاربر راحت باشه، گیج نشه، سریع به چیزی که میخواد برسه و تجربهی خوبی از سایت داشته باشه.
در واقع UX Designer یه جورایی مثل نقشهکش یه ساختمونه. اون طراحی میکنه که هر اتاق کجا باشه، راهروها چطوری وصل شن به هم، سرویس بهداشتی دم در نباشه! بعدش UI Designer میاد و طراحی داخلی اون خونه رو انجام میده که حالا این دیوار چه رنگی باشه، مبل کجا باشه و چیکار کنه قشنگتر شه.
برای همین اگه UX درست نباشه، حتی اگه سایتت از نظر ظاهر عالی باشه، بازم کاربر نمیتونه راحت ازش استفاده کنه. ممکنه گیج شه، نتونه چیزی که میخواد رو پیدا کنه و در نهایت سایتتو ببنده و بره.
حالا UI Designer میاد و با توجه به نقشهای که UX Designer داده، سایت رو از نظر بصری شکل میده. مثل اینکه یکی نقشهی خونه رو بکشه، اون یکی طراحی داخلیش رو انجام بده. دوتاشون لازم هستن و بدون هم کار پیش نمیره.
درواقع، این دوتا نقش مثل دو نیمهی یه تیمن. UX Designer تصمیم میگیره چی کجا باشه تا کاربر راحت و بیدردسر از سایت استفاده کنه، UI Designer هم کاری میکنه اون تجربهی خوب، قشنگ و جذاب هم باشه. وقتی این دوتا درست با هم کار کنن، نتیجه میشه یه سایت حرفهای که هم خوشگل و مرتب باشه، هم کار کردن باهاش لذتبخش.
یعنی نه کاربر گیج میشه، نه تو ذوقش میخوره. خلاصه اگه فقط به ظاهر توجه کنیم و تجربهی کاربر رو فراموش کنیم، سایت میشه مثل خونهای که قشنگه ولی راهروهاش گمراهکنندهست. برعکسش هم اگه فقط به UX توجه کنیم ولی طراحی ظاهری خوب نباشه، سایت جذابیت لازم رو نداره. پس همیشه باید این دوتا دست به دست هم بدن.
Frontend Developer
تا اینجا گفتیم که اول UX Designer نقشهی سایت رو میکشه، بعد UI Designer میاد و ظاهر سایت رو طراحی میکنه. حالا نوبت میرسه به یه نقش خیلی مهم به اسم Frontend Developer.
Frontend Developer کسیه که طراحیهای UI رو تبدیل میکنه به کدی که توی مرورگر قابل دیدنه. یعنی اگه UI Designer گفته دکمهی خرید این شکلی باشه، منوها اینجا باشن، عکسها فلان اندازه باشن، Frontend Developer میاد و همهی اینا رو با کدنویسی اجرا میکنه.
معمولاً Frontend Developer با زبانهایی مثل HTML، CSS و JavaScript سر و کار داره. HTML ساختار کلی صفحه رو میسازه، CSS بهش ظاهر و استایل میده (مثلاً رنگها، فونتها، فاصلهها) و JavaScript باعث میشه همهچی تعاملی بشه. مثلاً وقتی روی یه دکمه کلیک میکنی یه پنجره باز شه یا وقتی اسکرول میکنی یه انیمیشن اجرا بشه.
خلاصه بخوایم بگیم، Frontend Developer وظیفه داره اون چیزی که کاربر قراره ببینه و باهاش تعامل داشته باشه رو از طریق کدنویسی بسازه. اون نمیره سراغ طراحی ظاهر (که کار UI Designer هست)، بلکه از روی اون طراحی، میاد و بخش جلویی سایت رو با کد پیادهسازی میکنه.
پس تا اینجا سه تا نقش اصلی رو دیدیم که UX Designer نقشهی تجربهی کاربر رو طراحی میکنه، UI Designer ظاهر بصری رو طراحی میکنه و Frontend Developer اون ظاهر رو تبدیل به کد واقعی و قابل مشاهده در مرورگر میکنه. این سهتا کنار هم باعث میشن یه سایت خوب و کاربردی ساخته بشه.
Backend Developer
تا اینجا اومدیم جلو و گفتیم UI Designer ظاهر سایت رو طراحی میکنه و Frontend Developer اون طراحی رو با کدنویسی تبدیل به چیزی میکنه که توی مرورگر دیده میشه. اما این فقط نصف ماجراست. بخش اصلی کار که پشت پرده اتفاق میافته، دست یه نفر دیگهست. Backend Developer.
وقتی شما توی یه سایت ثبتنام میکنی، فرم پر میکنی، محصول میخری یا وارد پنل کاربری میشی، همهی این اطلاعات باید یه جایی ذخیره بشه، پردازش بشه و دوباره بهت نشون داده بشه. اینجا همون جاییه که Backend وارد ماجرا میشه. اون کسیه که برنامهنویسی میکنه تا این دادهها ذخیره و مدیریت بشن، ارتباط بین سایت و دیتابیس برقرار شه، و پشت صحنهی سایت درست و حسابی کار کنه.
Backend Developer معمولاً با زبانهایی مثل PHP، Python، Node.js یا Java کار میکنه. همچنین با دیتابیسهایی مثل MySQL یا MongoDB سر و کار داره تا اطلاعات کاربرها، سفارشها، پستها و… رو مدیریت کنه.
فرض کن یه فروشگاه آنلاین داری. وقتی یه نفر یه محصول میخره، اون خرید باید توی دیتابیس ثبت بشه، موجودی کم بشه، یه پیام تایید بره برای کاربر و بعد هم اون سفارش توی پنل مدیریت قابل مشاهده باشه. همهی این کارها رو Backend Developer با کدنویسی انجام میده.
Backend Developer مغز متفکر پشت سایته. بدون اون، سایت فقط یه ظاهر قشنگه که کار خاصی نمیکنه. اون باید همهی فرآیندهای پنهان سایت رو طراحی و پیادهسازی کنه تا سیستم درست کار کنه. در کنار فرانتاند، بکاند یکی از مهمترین ستونهای طراحی سایت حرفهایه.
Full Stack Developer
تا الان گفتیم که Frontend Developer مسئول ظاهر سایته، Backend Developer هم مسئول پشتپرده و مدیریت اطلاعات. حالا فرض کن یه نفر باشه که هم از ظاهر سایت سر دربیاره، هم از پشتصحنهاش! به چنین کسی میگن Full Stack Developer.
پس Full Stack کسیه که هم کارهای مربوط به Frontend رو بلده، هم میتونه Backend رو پیادهسازی کنه. یه جورایی مثل آچارفرانسه هست. از ساختن ظاهر سایت گرفته تا وصل کردنش به دیتابیس و پیاده کردن منطقهای سمت سرور، همهش رو خودش انجام میده.
یه Full Stack Developer معمولاً باید زبانهای HTML، CSS و JavaScript رو برای بخش فرانت بلد باشه. بعدش باید با فریمورکهایی مثل React یا Vue هم آشنا باشه. در کنارش برای بکاند هم باید یکی از زبانهای سروری مثل Node.js، PHP، Python یا هر زبان دیگهای رو بلد باشه. آشنایی با پایگاهدادهها (مثل MySQL یا MongoDB) هم که دیگه جزو واجباته!
مزیت اصلی Full Stack اینه که میتونه صفر تا صد یه پروژه رو خودش جلو ببره. یعنی از طراحی ظاهری سایت گرفته تا بخش مدیریت اطلاعات و امنیت و ارتباط با دیتابیس، همه رو یه نفر هندل میکنه. برای پروژههای کوچیک یا استارتاپهایی که نمیخوان تیم بزرگ تشکیل بدن، داشتن یه Full Stack Developer واقعاً یه نعمت حساب میشه.
هرچند Full Stack بودن جذابه، ولی واقعاً کار راحتی نیست. چون باید همیشه بهروز باشی، مهارتهای زیادی رو همزمان یاد بگیری و تو هر دو زمینه قوی باشی. بعضی وقتا هم پیش میاد که یه Full Stack تو هر بخش در حد متوسط بلده، ولی متخصص کامل تو هیچکدوم نیست. پس اگه میخوای Full Stack بشی، باید خیلی پیگیر باشی و دائم یاد بگیری.
Full Stack Developer یه برنامهنویس چندکارهس که از طراحی فرانت گرفته تا پیادهسازی بکاند رو انجام میده. اگر دنبال یه مسیر چالشی، پرمخاطب و با بازار کار خوب هستی و حوصلهی یاد گرفتن چیزای زیاد رو داری، فولاستک بودن میتونه انتخاب عالیای برات باشه.
سئوکار
تا حالا کلی در مورد ساخت و طراحی سایت صحبت کردیم، از ظاهرش گرفته تا بخشهای فنی پشت پرده. اما حالا فرض کن یه سایت رو با کلی زحمت راهاندازی کردی، ولی کسی نمیدونه همچین سایتی اصلاً وجود داره! اینجاست که نقش یه سئوکار یا متخصص سئو خیلی مهم میشه.
سئوکار کسیه که کمک میکنه سایتت توی نتایج گوگل و بقیه موتورهای جستجو، جای بهتری داشته باشه. یعنی وقتی یه نفر توی گوگل دنبال یه محصول، یه مقاله یا یه خدمت خاص میگرده، سایت تو بیاد بین نتایج اول.
کار سئو فقط یه چیز نیست؛ چند تا بخش مختلف داره. یه بخشش مربوط میشه به داخل خود سایت (بهش میگن سئوی داخلی یا On-page). یعنی اینکه عنوانها درست باشن، متنها بهینه باشن، کلمات کلیدی بهجا استفاده بشن، ساختار آدرس صفحات درست باشه و اینجور چیزا.
یه بخش دیگه سئوی خارجی یا Off-page هست. اینجا سئوکار میره دنبال لینکسازی، ارتباط با سایتهای دیگه، تبلیغات و کارهایی که باعث میشن گوگل فکر کنه سایت تو معتبره و ارزشمنده. یه بخش دیگه هم هست به اسم سئوی فنی (Technical SEO). اونم مربوط به سرعت سایت، ساختار کدها، موبایلپسند بودن و کلی چیز دیگهست که یه سئوکار باید حواسش بهش باشه.
سئوکار خوب باید بتونه با ابزارهایی مثل Google Search Console، گوگل آنالیتیکس، افزونههای سئو مثل Yoast یا RankMath، و ابزارهایی مثل SEMrush یا Ahrefs کار کنه. البته لازم نیست همهی اینا رو از روز اول بلد باشی، کمکم با تجربه یاد میگیری. بیشتر از ابزار، باید دید تحلیلی داشته باشی و بتونی بفهمی مخاطبها دنبال چی هستن و چجوری باید بهشون برسونی.
واقعیت اینه که حتی اگه بهترین سایت دنیا رو طراحی کرده باشی، بدون سئو خیلی سخت دیده میشی. سئو مثل پل ارتباطی بین سایت تو و کساییه که دنبالش هستن. یعنی سئو کمک میکنه ترافیک رایگان بگیری، مخاطب واقعی جذب کنی و توی طولانیمدت رشد کنی.
اگه به آنالیز، تحقیق، نوشتن محتوای هوشمندانه و دنیای گوگل علاقه داری، سئو میتونه یه شغل عالی برات باشه. مخصوصاً این روزا که رقابت بین سایتها زیاده، داشتن یه سئوکار خوب واقعاً یه برگ برندهست. اگه به این حوزه علاقه دارید میتونید روی دوره رایگان سئو رو ببینید.
Content Management (CM)
فکر کن یه سایت داری، طراحیش قشنگه، سرعتش خوبه، همهچی هم از نظر فنی مرتبه. اما وقتی میری توی سایت، هیچ مطلب جذاب و مفیدی نمیبینی. نه مقالهای هست، نه محصولات درست و حسابی معرفی شدن، نه خبریه، نه ویدیویی… اینجاست که میفهمی بدون محتوا، سایت واقعاً یه چیزی کم داره.
مدیر محتوا همونه که میاد این خلا رو پر میکنه. یعنی کسیه که مسئول برنامهریزی، تولید، و مدیریت کل محتوای سایته. این محتوا میتونه مقاله باشه، عکس، ویدیو، محصول، پادکست، یا حتی پستهای بلاگ و شبکههای اجتماعی. خلاصه، اگه یه چیزی قراره نوشته یا منتشر بشه، رد پای مدیر محتوا اون وسط هست.
Content Management معمولاً چند تا کار اصلی داره. اول از همه میشینه فکر میکنه که اصلاً قراره چه محتوایی تولید بشه؟ چی به درد مخاطب میخوره؟ بعد یه تقویم محتوایی میچینه. یعنی برنامهریزی میکنه که کی، چی منتشر بشه. ممکنه خودش محتوا رو تولید کنه، یا بده به نویسنده، طراح یا تیم تولید محتوا.
وقتی محتوا تولید شد، باید مطمئن شه همهچیش درسته. غلط املایی نداره، عکس درست بارگذاری شده، سئو رعایت شده، عنوان جذابه و … آخرشم محتوا رو منتشر و پیگیری میکنه ببینه بازخوردش چی بوده.
برای مدیر محتوا بودن، اول از همه باید با مخاطبهات آشنا باشی؛ یعنی بدونی کیا قراره بیان تو سایتت و دنبال چیان. بعدش یهکم نویسندگی، یهکم سئو، یهکم طراحی، یهکم وردپرس و در کل یه ذهن خلاق خیلی به کارت میاد. کار کردن با ابزارهایی مثل ورد، گوگل داکس، تقویم گوگل، ابزارهای سئو مثل Yoast و شاید هم کانوا یا فتوشاپ هم گاهی لازمه.
مدیر محتوا کسیه که روح و هویت به سایت میده. با محتواشه که آدمها میمونن، میخونن، یاد میگیرن، اعتماد میکنن و حتی خرید میکنن. اگه دوست داری دائم در حال خوندن، نوشتن، یاد گرفتن و ایده دادن باشی، این شغل واقعاً میتونه برات هیجانانگیز باشه.
Security Specialist
ببین، طراحی سایت فقط این نیست که یه چیز قشنگ بسازی که کار کنه. اون چیزی که خیلیا فراموشش میکنن امنیت سایته. چون یه سایت، وقتی میره بالا و شروع میکنه به بازدید گرفتن، کمکم میتونه مورد حمله قرار بگیره. از هک شدن گرفته تا دزدیدن اطلاعات کاربرها، اسپم، حملات DDOS و هزار مدل دیگه.
اینجاست که یه Security Specialist یا همون متخصص امنیت میاد وسط. کسی که وظیفهش اینه که مطمئن بشه سایت و سرور و همهی زیرساختها، در برابر این تهدیدها امن بمونن.
کار اصلی Security Specialist اینه که ضعفهای امنیتی سایتو پیدا کنه و رفعشون کنه. یعنی جوری رفتار میکنه که انگار یه هکره، ولی از نوع خوبش! خودش تست میکنه ببینه کجاها میشه وارد شد، کجاها راحت میشه خرابکاری کرد، بعد همون نقاط ضعف رو قفل میکنه.
مثلاً ممکنه بررسی کنه که رمزهای عبور قوی هستن یا نه، دسترسیهای کاربران درست تعریف شده یا نه، افزونهها و قالبها بهروز هستن یا باگ دارن. سایت در برابر تزریق کد (SQL Injection) یا اسکریپتهای مخرب مقاومه یا نه. ارتباط سایت با مرورگر (SSL) امنه یا نه. علاوه بر اینا، بکاپگیری منظم، مانیتورینگ ترافیک سایت، نصب فایروال و آنتیویروس و… هم جزو کاراشه.
برای اینکه یه متخصص امنیت سایت باشی، باید با مباحث فنی آشنا باشی. یعنی بدونی چطور یه سایت ساخته میشه (مثلاً PHP، وردپرس، یا هر زبان و پلتفرم دیگهای)، بدونی شبکه چجوری کار میکنه، ساختار دیتابیسها چیه و چجوری میشه اونا رو امن کرد. یه نکته دیگه هم اینه که این آدم همیشه باید بهروز باشه؛ چون دنیای امنیت همیشه در حال تغییره. هر روز یه روش جدید برای نفوذ درمیاد و باید تو هم بلد باشی چطور جلوشو بگیری.
پس متخصص امنیت یه جورایی مثل نگهبانِ شبِ سایته! کسیه که شاید ظاهر سایت بهش مربوط نباشه، ولی اگه نباشه، کل سایت ممکنه یهشبه از بین بره. اگه به مسائل فنی، کشف کردن باگها و مقابله با هکرها علاقه داری، این شغل میتونه برات خیلی جذاب و پرهیجان باشه. از سایت میهن وردپرس میتونید آموزش رایگان امنیت سایت رو ببینید.
Digital Marketer
فرض کن یه سایت خیلی خوب داری، طراحی قشنگ، محتوای باکیفیت، محصولات عالی. اما اگه کسی اون سایتو نبینه چی؟ یعنی بازدید نداشته باشی، فروش هم نداری! اینجاست که پای دیجیتال مارکتر وسط میاد.
دیجیتال مارکتر کسیه که بلده چطوری تو فضای اینترنت، آدمها رو جذب سایت یا محصولت کنه. یعنی همون آدمی که کاری میکنه مردم با برندت آشنا بشن، بهت اعتماد کنن و در نهایت یه کاری انجام بدن (مثلاً خرید کنن، ثبتنام کنن یا شمارهشون رو بذارن).
دیجیتال مارکتر یه دنیای پر از ابزار و روش داره، ولی کلیات کاراش ایناست برنامهریزی برای دیده شدن سایت توی گوگل (با کمک سئو و تبلیغات گوگل). تبلیغات توی شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام، تلگرام، یوتیوب، لینکدین و … ایمیل مارکتینگ (ارسال ایمیلهای هدفمند برای جذب یا نگهداشتن مشتری).
ساخت کمپینهای تبلیغاتی آنلاین (یه طرح بازاریابی با هدف مشخص). تحلیل رفتار کاربرا با ابزارهایی مثل Google Analytics تا بفهمه چی خوب جواب میده، چی نه. کار روی برندینگ دیجیتال، یعنی شناخته شدن برند توی فضای مجازی.
دیجیتال مارکتر باید ترکیبی از علم، خلاقیت و ابزار داشته باشه. باید بدونه که
- سئو چیه و چطور کار میکنه
- تبلیغات گوگل (Google Ads) رو چطور راه بندازه
- با ابزارهایی مثل Google Analytics، سرچ کنسول، Meta Ads آشنا باشه
- بلد باشه مخاطب هدف رو بشناسه و باهاش حرف بزنه
- نوشتن کپشن و متن تبلیغاتی رو بلد باشه (کپیرایتینگ)
و مهمتر از همه اینکه باید اهل تحلیل باشه، چون همهچی با عدد و آمار سنجیده میشه.
دیجیتال مارکتر همون آدمیه که تو دنیای پر سر و صدای اینترنت، برندتو میبره جلوی چشم آدم درست. اگه علاقه داری با ابزارای مختلف کار کنی، ذهنت خلاقه، از تست کردن ایدههای جدید خوشت میاد، و یهکم هم با دیتا و آمار حال میکنی، دیجیتال مارکتینگ میتونه شغل رویاییت باشه.
Website Analyst
ببین، راهاندازی سایت و تبلیغات و سئو و این چیزا همه بهجای خودش، اما آخرش باید بدونی این کارا نتیجه داده یا نه! اینجاست که یه وبسایت آنالیست بهدرد میخوره. تحلیلگر وبسایت کسیه که پشت صحنه میشینه و با بررسی آمار و رفتار کاربرا توی سایت، به کسبوکار میگه چه کارایی جواب داده و کجاها هنوز جای بهتر شدن داره. یعنی یهجور عقل کل دیجیتال مارکتینگه که با عدد و نمودار سر و کار داره، نه حدس و گمان!
کارهای روزمرهی یه Website Analyst معمولاً شامل ایناست:
- بررسی اینکه کاربرا از کجا اومدن (گوگل؟ اینستاگرام؟ تبلیغ؟)
- تحلیل اینکه کاربرا توی سایت چیکار کردن (کجا کلیک کردن، تا کجا اسکرول کردن، کِی خارج شدن)
- دیدن اینکه چه صفحاتی خوب جواب دادن و چه صفحههایی باعث فرار کاربرا شدن
- بررسی اینکه کدوم کمپین تبلیغاتی بهتر جواب داده
- پیشنهاد دادن به تیم طراحی یا مارکتینگ برای بهبود سایت و تجربه کاربری
- کار با ابزارهایی مثل Google Analytics، Hotjar، Microsoft Clarity، سرچ کنسول و…
وبسایت آنالیست باید یه ذهن تحلیلی قوی داشته باشه، چون قراره با دیتا بازی کنه و از دلش نتیجه دربیاره. معمولاً باید بلد باشه. با ابزارهای آنالیز مثل Google Analytics (نسخه GA4) کار کنه، رفتار کاربر رو تحلیل کنه، نمودار بخونه و از عدد نتیجه بگیره، اهداف کسبوکار رو بفهمه و دیتا رو با اون مقایسه کنه، گزارش بنویسه و به زبون ساده برای تیم توضیح بده چی به نفع سایته و چی نه. اگر هم بلد باشه با Excel یا Google Sheets کار کنه که چه بهتر.
فرض کن یه سایت فروش لباس داری. آنالیست میاد بررسی میکنه مثلاً چرا اکثر کاربرا سبد خرید رو پر میکنن اما خرید نهایی نمیکنن؟ شاید چون هزینهی ارسال آخر کار میاد بالا. یا مثلاً یه صفحه خاص باعث میشه کاربرا سریع خارج بشن، پس نیاز به بهبود داره.
وبسایت آنالیست همون آدمیه که باعث میشه تمام تلاشهای دیجیتال مارکتینگ، طراحی سایت، تولید محتوا و تبلیغات بهینه بشه. چون با دیتا تصمیم میگیره، نه با حدس و احساس. اگه به اعداد علاقه داری، حوصله بررسی داری و دلت میخواد از پشت صحنه روی کل سایت تأثیر بذاری، این شغل میتونه خیلی برات مناسب باشه.
برنامهنویسی یا وردپرس؟
تا همین چند سال پیش، اگه کسی تصمیم میگرفت وارد حوزه طراحی سایت بشه، اولین گزینهای که به ذهن همه میرسید برنامهنویسی بود. همه دنبال یاد گرفتن HTML، CSS، جاوااسکریپت و از این دست زبانها بودن. چون راه دیگهای برای طراحی سایت نبود و همه چیز به کدنویسی وابسته بود.
ولی امروز با تغییراتی که توی تکنولوژیها ایجاد شده، ماجرا کاملاً عوض شده. الان ابزارهایی مثل وردپرس و صفحهسازهایی مثل المنتور باعث شدن طراحی سایت بدون یک خط کد هم شدنی باشه. حتی خیلی حرفهایتر از قبل. حالا دیگه برنامهنویسی آخرین انتخاب خیلیهاست.
نه اینکه دیگه به درد نخوره، نه. ولی چون ابزارهای سادهتر و سریعتری اومدن، تعداد زیادی ترجیح میدن وقت و انرژیشون رو صرف یاد گرفتن مهارتهایی کنن که نیاز به کدنویسی نداره. از اون طرف هوش مصنوعی هم داره روز به روز پیشرفت میکنه و بخش زیادی از کارهای برنامهنویسی رو خودش انجام میده.
یعنی حتی اگه برنامهنویس باشی، ممکنه توی پروژههات از ابزارهای هوش مصنوعی برای نوشتن کد استفاده کنی، چون سریعتر و دقیقتره. با این تغییرات، شغلهای دیگهای توی حوزه طراحی سایت رشد کردن. ردههایی که خیلی وقتا کمتر بهشون توجه میشد، حالا شدن شغلهای اصلی.
جالبه بدونی که توی بازار کار الان، بیشتر پروژهها هم دارن به سمت همین تخصصها میرن. مثلاً کارفرماها دنبال کسی هستن که بدونه چطوری یه سایت رو کاربرپسند طراحی کنه، چطوری سرعت سایت رو بالا ببره، یا چطور محتوا تولید و سئو کنه که توی گوگل بالا بیاد. خلاصه از اون مدل که یه نفر همه کار میکرد، رسیدیم به جایی که هر بخش از سایت یه متخصص خودش رو میخواد.
الان دیگه اگه بخوای وارد حوزه طراحی سایت بشی، لازم نیست حتماً برنامهنویس باشی. اتفاقاً اگه بتونی خلاق باشی و درست انتخاب کنی، میتونی با مهارتهایی مثل طراحی رابط کاربری، تجربه کاربری، سئو، تولید محتوا یا حتی مدیریت محتوا، درآمد خیلی خوبی داشته باشی. حتی اگه عاشق تحلیل و آمار باشی، میتونی وارد بحث تحلیل سایت و رفتار کاربرها بشی. چیزی که الان خیلی ارزشمنده.
در کل، اگر هنوز ابتدای مسیر هستی و نمیدونی کدوم شاخه برات مناسبه، بهت پیشنهاد میکنم یه نگاه دقیقتر به تخصصهای مختلف بندازی و ببینی چی بیشتر با روحیهات سازگاره. شاید حتی یه سری ردههای شغلی توی این حوزه وجود داشته باشه که من اینجا اسم نبردم، ولی با کمی تحقیق و جستجو میتونی پیداشون کنی.
مهم اینه که بفهمی دیگه تنها راه موفق شدن توی طراحی سایت، کدنویسی نیست. امروز بیشتر از هر چیزی، بازار دنبال آدمای خلاق و باهوشه. حالا چه برنامهنویس باشی، چه طراح یا تولیدکننده محتوا. اگر بتونی کارتو خوب انجام بدی، بدون شک پروژههای خوبی سمتت میان. اگه میخواید بیشتر دراینباره بدونید، میتونید ویدیوی وردپرس یا برنامه نویسی؟ رو مشاهده کنید.
کدومو انتخاب کنم؟
حالا که با حوزههای مختلف طراحی سایت آشنا شدی، ممکنه این سؤال برات پیش بیاد که خب، حالا از بین این همه شاخه، کدومو انتخاب کنم؟ راستش اینجا هیچ نسخهای که برای همه جواب بده وجود نداره. هرکسی باید مسیر خودش رو پیدا کنه. اما یه راهکار خیلی ساده و کاربردی برات دارم: تست کردن.
یعنی چی؟ یعنی بیا هر کدوم از این ردههای شغلی رو یکییکی تجربه کن. مثلاً یه ماه یا دو ماه وقت بذار روی طراحی رابط کاربری، بعدش یه مدت برو سمت تولید محتوا، بعد سراغ سئو برو و همینطور ادامه بده. اینطوری هم میفهمی کدوم حوزه برات جذابتره، هم اینکه وقتی وارد مسیر حرفهای شدی، یه شناخت کلی از بقیه بخشها هم داری.
مثلاً فرض کن چند سال بعد شدی یه سئوکار حرفهای. اگه هیچ تصوری از طراحی نداری، شاید یهدفعه وسط پروژه به طراح بگی “رنگ این دکمه رو سرخآبی کن”، بدون اینکه بدونی چرا. اما اگه قبلاً یه مدت طراحی تجربه کرده باشی، با منطق و دلیل میتونی پیشنهاد بدی و دقیقاً بدونی چرا فلان رنگ یا چیدمان بهتر جواب میده.
واقعیت اینه که امروز کارفرماها دنبال افراد همهفنحریف نیستن، دنبال آدمایی هستن که تو یه حوزه عمیق باشن، ولی در کنارش درک خوبی از بقیه بخشها هم داشته باشن. اگه اول راهی، پیشنهاد میکنم با یاد گرفتن وردپرس شروع کنی، یه سایت راه بندازی، باهاش تولید محتوا انجام بدی، سئو کار کنی، ظاهر سایت رو طراحی کنی و حتی سرعت و امنیتش رو هم بررسی کنی.
این مسیر تست و تجربه باعث میشه وقتی میخوای یکی از این تخصصها رو به عنوان مسیر اصلی خودت انتخاب کنی، کاملاً آگاهانه این کار رو بکنی. حالا اگه هدفت اینه که پروژههای بیشتری بگیری و درآمدت بالاتر باشه، بهتره بری سمت تخصصهایی مثل طراحی رابط کاربری (UI)، تجربه کاربری (UX)، سئو، تولید محتوا یا مدیریت محتوا. این حوزهها الان بیشتر از بقیه تو بازار تقاضا دارن.
در نهایت، فقط کافیه یکی از این تخصصها رو انتخاب کنی، توش عمیق شی و بهصورت حرفهای کار کنی. قول میدم اگه پشتکار داشته باشی و خلاقیت به خرج بدی، بازار دست رد به سینت نزنه.
صحبت آخر
در نهایت، همه چیز برمیگرده به خودت. اینکه کدوم یکی از این مسیرهای طراحی سایت رو انتخاب کنی، کاملاً به علاقه و سلیقه شخصیات بستگی داره. نه تنها لازم نیست همه این حوزهها رو کامل یاد بگیری، بلکه خیلی وقتها بهتره فقط یکی رو انتخاب کنی و همونو تا تهش بری. الان دیگه مثل قدیم نیست که یه نفر همهکاره باشه. این بازار پر از آدمهای متخصصه. هرکسی که الان توی این مسیرها داره درآمد بالا درمیاره، فقط یه تخصص رو انتخاب کرده و توش حرفهای شده.
آره، من خودم ممکنه توی خیلی از این حوزهها نظر بدم چون سالها وقتم رو گذاشتم تا تجربهاشون کنم. ولی شما لازم نیست این مسیر طولانی رو بری. کافیه بعد از یاد گرفتن وردپرس، هر کدوم از این شاخهها رو یکی دو ماه امتحان کنی، ببینی کدومش با روحیهات بیشتر جوره. بعد که مسیر مورد علاقهت رو پیدا کردی، همون رو بچسب و روش عمیق شو.
بازار امروز طراحی سایت، نه یه اقیانوس کاملاً بیرقیب (آبیه)، نه اونقدر اشباع که دیگه جا نباشه (قرمز). ولی چیزی که روشنه اینه که اگه تخصصی کار کنی و خلاق باشی، همیشه جایی برات هست.
الان پروژههای بیشتر سمت کسایی میره که یا تو رابط و تجربه کاربری (UI/UX) خوبن، یا سئو رو خوب بلدن، یا محتوای حرفهای تولید میکنن. البته برنامهنویس هم اگه حرفهای باشه، هنوزم پروژه خوب براش هست، ولی واقعیت اینه که هوش مصنوعی داره کمکم بخشهایی از اون کار رو هم به عهده میگیره.
پس به جای اینکه همه چی رو نصفه و نیمه یاد بگیری، یکی از این مسیرها رو درست انتخاب کن، عمیق برو جلو و مطمئن باش که با پشتکار، تخصص و کمی خلاقیت، میتونی به درآمد خیلی خوبی برسی. این مسیر واقعاً جواب میده، به شرطی که باهوش و با تمرکز جلو بری. شاد و سربلند باشید.🙂
سلام اگه در حین یادگیری سوال داشتم بپرسم کسی پاسخگو است؟
سلام اقای راد خسته نباشید
شما میگی توی یه حوضه تخصصی کار کن ولی بعد که تو اون حوضه حرفه ای بشیم چجوری میتونیم پروژه بگیریم مثلا مشتری بگه برام سایت طراحی کن ما بگیم من فقط میتونم کار ui سایت رو انجام بدم؟
سلام خسته نباشید یه سوال ما تو طراحی وب این متخصص ها رو داریم
مرحله 1 طراحی ux
مرحله 2 طراحی ui
مرحله 3 فول استک دولولوپر که فرانت اند و بک اند سایت رو برنامه نویسی میکنه درسته!
و در حال حاضر با وردپرس و المنتور میشه کار فول استک دولولوپر رو میشه انجام داد درسته؟؟
سوال اصلیم اینه که اون شخصی که داره با وردپرس و المنتور کارمیکنه و طرح ui رو پیاده سازی میکنه رو المنتور
اسمش چی میشه؟؟؟؟؟
درود بر شما بله درسته. اون فرد رو بهش وردپرس کار یا طراح Front گفته میشه
با عرض سلام خسته نباشید به جناب راد و تیم میهن وردپرس، من افتخار حضور در دوره سایت برتر را با شما دارم، میخواهم یک بزنیس آنلاین راه اندازی کنم که اکثر مخاطبین و مشتری هایم در آمریکا و اروپاه است، هاست از یک شرکت هاستینگ آمریکایی خریده ام که از نگاه سرعت سایت آنطرف مشکل نداشته باشم. اما خودم که میخواهم این کار را مدیریت کنم در ایران هستم و فک کنم با IP ایران مدیریت سایت و کنترول این بزنیس برایم مشکل ساز خواهد بود. میخواستم اینو بی پرسم که بجز فلترشکن چی راه مطمین وجود دارد، البته یه VPS هلند خریدم که خیلی جالب نبود، آیا می شود باVPS مشکل حل شد یا راه دیگری وجود دارد؟؟ ممنونم اگر جواب بدهید
درود بر شما روز بخیر و سپاس. بهترین راه VPS ویندوز هست که از طریق اون بتونید کارها رو انجام بدید.
سلام در بحث توسعه وردپرس بخش پلاگین نویسی و طراحی قالب چطور استاد عزیز ؟نظرتون چیه روش وقت بگذارم و تخصصی واردش شم ؟
سلام
خیلی خیلی خوب هست کلا توی هر زمینه ای از طراحی سایت چه سئو چه امینت چه کدنویسی و غیره اگر به صورت کاملا تخصصی جلو برید و مطالب رو یاد بگیرید میتونید خیلی موفق باشید
من از فوتوشاپ خوش نمیاد زیاد ، الان چون از فوتوشاپ زیاد خوشم نمیاد ، دلیل میشه از ui ux هم خوشم نیاد ؟
بله میتونه باشه دلیلش
سلام وقت بخیر.خسته نباشید.الان برای کار با SEO تخصصی تر یاد بگیریم.مرجعی سراغ دارین برای معرفی؟
سلام وقتتون بخیر
https://mihanwp.com/academy/website-management/
در یک فصل از دوره جامع سایت برتر به صورت کامل و از 0 تا 100 سئو رو آموزش میدیم به شما